سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

سوره ی مبارکه الحجر:آیه 75

 

إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ(75)

 

در این (سرگذشت عبرت‏انگیز)، نشانه‏هایى است براى هوشیاران! (75)

 

از امام رضا علیه السلام سؤال شد: چگونه است که شما از آنچه در دل مردم است خبر می دهید؟
حضرت فرمود: آیا فرمایش پیامبر خدا به شما نرسیده است که فرمودند: « اتٌقوا فراسة المؤمن فانٌه ینظر بنور الله؟ » سوال کننده پاسخ داد: بله.
حضرت فرمود: هیچ مؤمنی نیست جز آنکه برای او فراست و زیرکی و تیزهوشی است، به اندازه ایمان و روشن بینی و دانشش با نور خدا می بیند « و به باطن افراد و اشیاء پی می برد » و خداوند آنچه را از این فراست در تمامی مؤمنان پراکنده ساخته است، همه را برای امامان ما جمع نموده است و در کتابش فرموده است: « ان فی ذلک لایات للمتوسٌمین ».
اولین از « متوسٌمین » رسول خدا صلی الله علیه و آله است، پس از آن علی بن ابی طالب و بعد از آن حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین علیهم السلام تا روز قیامت هستند.



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:18 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

سوره ی مبارکه الانعام: آیه 151

 

قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَکُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلاَ تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ(151)

 

بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزى را شریک خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکى کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزى مى‏دهیم و نزدیک کارهاى زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانى را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روى استحقاق) این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید! (151)


امام صادق علیه‌السلام فرمود:
«کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده بود ‏کشتند: حسین علیه‌السلام را در میان خانواده‌اش به قتل رساندند.»



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:17 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

سوره ی مبارکه الاعراف: آیه 141

 

وَإِذْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ وَفِی ذَلِکُم بَلاء مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ(141)

 

(به خاطر بیاورید) زمانى را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را شکنجه مى‏دادند، پسرانتان را مى‏کشتند، و زنانتان را (براى خدمتگارى) زنده مى‏گذاشتند و در این، آزمایش بزرگى از سوى خدا براى شما بود. (141)

 

‎‎حضرت زین‌العابدین علی‌بن‌الحسین علیه‌السلام فرمود‏: ‎
ما در میان قوم خود همچون بنی اسرائیل در میان خاندان فرعون گشته‌ایم که پسران ما را می‌کشند و ‏زنان ما را زنده می‌گذارند



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:15 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

سوره ی مبارکه الاعراف: آیه 141

 

وَإِذْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ وَفِی ذَلِکُم بَلاء مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ(141)

 

(به خاطر بیاورید) زمانى را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را شکنجه مى‏دادند، پسرانتان را مى‏کشتند، و زنانتان را (براى خدمتگارى) زنده مى‏گذاشتند و در این، آزمایش بزرگى از سوى خدا براى شما بود. (141)

 

‎‎حضرت زین‌العابدین علی‌بن‌الحسین علیه‌السلام فرمود‏: ‎
ما در میان قوم خود همچون بنی اسرائیل در میان خاندان فرعون گشته‌ایم که پسران ما را می‌کشند و ‏زنان ما را زنده می‌گذارند



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:14 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ(219)

 

و (نیز) حرکت تو را در میان سجده‏کنندگان! (219)

 

از امام باقر علیه السلام درباره قول خدای عزوجل: « و تقلبک فی الساجدین »؛ « و خداوند حرکت تو را در میان سجده کنندگان می بیند»؛ « سوره شعرا، آیه 219 » روایت شده است که این آیه درباره علی و فاطمه و حسن و حسین و اهل بیت پیامبر خدا علیهم السلام است.



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:13 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

امام زمام (عج) در توقیعی می فرمایند:

«تقوا پیشه کنید، تسلیم ما باشید و کار را به ما واگذارید که بر ماست شما را از سرچشمه سیراب بیرون آوریم چنانکه بردن شما به سرچشمه از سوی ما بود ... به سمت راست میل نکنید و به سوی چپ نیز منحرف نشوید.» (1)

 

توجه به آن حضرت همراه با محبت

امام زمان (ع) در توقیع شریفی خطاب به شیعیان می فرمایند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستی به سوی ما قرار دهید و در مسیر دستورات روشن و قطعی دین حرکت کنید که همانا من برای شما خیرخواهی می کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نیکو بودن شما و رحمت و مهربانیمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمی پرداختیم.»(2)

 

ولایت حضرت علی (ع)

در تشرف مرحوم علی بغدادی (ره) در مسیر کاظمین، ایشان پرسش هایی را از محضر امام زمان (ع) می پرسد از جمله می گوید:

پرسیدم: «روزی نزد مرحوم شیخ عبدالرزاق که مدرس حوزه بود، رفتم. شنیدم که بر روی منبر می گفت: کسی که در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجای بجای آورد و در میان صفا و مروه بمیرد ولی از دوستداران و محبان و موالیان امیرالمؤمنین (ع) نباشد برای او چیزی محسوب نمی شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آری والله برای او چیزی نیست.»

 

توسل به حضرت زینب (ع) جهت تعجیل در فرج

در تشرف آقا شیخ حسن سامرایی (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زینب (ع) که فرج مرا نزدیک گرداند.» (3)

 

عرضه اعمال به محضر مقدس امام زمان (عج)

در تشرف مرحوم شیخ محمد طاهر نجفی (ره) خادم مسجد کوفه، حضرت می فرمایند: «آیا ما شما را هر روز رعایت نمی کنیم؟ آیا اعمال شما بر ما عرضه نمی شود؟»

 

شیعیان چرا ما را نمی خواهند؟!

مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی (ره) می گوید که در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم، با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (ع) نزدیک گردد. حضرت فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد.»

 

اخلاص در عمل

یکی از علمای بزرگ اصفهانی می گوید: «شبی در عالم رؤیا امام زمان (ع) را دیدم. به ایشان عرض کردم چه کنم که به شما نزدیک شوم؟» فرمودند: «عملت را عمل امام زمان (ع) قرار بده.» من به ذهنم رسید که یعنی در مورد هر کاری ببین اگر امام زمان (ع) این کار را می کند تو هم انجام بده. پرسیدم: «چه کنم که در این امر موفق باشم؟!» فرمود: «الاخلاص فی العمل؛ یعنی، در کارهای خود اخلاص داشته باش.»(4)

 

بردباری و شکیبایی

در تشرف مرحوم سید کریم پینه دوز (ره) از اخیار تهران که در خانه اجاره ای زندگی می کرده است و با پایان یافتن مدت اجاره دچار رنج و زحمت می گردد ضمن اینکه به او بشارت می دهند، نگران نباشید منزل درست می شود می فرمایند: «دوستان ما باید در فراز و نشیب ها شکیبا و بردبار باشند.»(5)

 

تحصیل معارف اهل بیت (ع)

مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی (ره) که سال ها در نجف اشرف نزد علمای بزرگ دانش آموخته بود و اجازه اجتهاد از مرحوم آیت الله نایینی (ره) داشت و به دنبال درک حقایق، مباحث فلسفه را نزد استادان فن تا بالاترین رتبه خوانده بود؛ می گوید: «دیدم دلم آرام نگرفته و به درک حقایق عالم توفیق نیافته ام. رو به عرفان آوردن و مدتی از محضر استاد عارفان و سالکان آقا سید احمد کربلایی (ره) استفاده می کردم تا از نظر ایشان به حد کمال قطبیت و فناء فی الله رسیدم. اما دیدم این مطالب و این رفتارها با ظواهر قرآن و سخنان اهل بیت علیهم السلام موافق نیست و به آرامش و اطمینان قلب نرسیده بودم.» مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (ره) تنها راه نجات را در توسل به پیشگاه حضرت مهدی (ع) می بیند، به همین جهت می گوید: «خود را از بافته های فلاسفه و افکار عرفان خالی کردم و با کمال اخلاص و توبه به آن حضرت توسل پیدا کردم. روزی در وادی السلام نزد قبر حضرت هود و صالح علیهماالسلام در حال تضرع و توسل بودن که حضرت صاحب الزمان (عج) را مشاهده کردم.» ایشان فرمودند: «طَلَبُ المَعارِفِ مِن غَیرِ طَریقِنا اَهل البیت مُساوِقَّ لِلأنکارنا و قَد اَقامنی الله و انا الحُجّه بنُ الحسن؛ یعنی، جست و جوی معارف و شناخت طریق از غیر مسیر ما اهل بیت طهارت مساوی است با انکار ما و همانا خداوند مرا برای هدایت بشر برپا داشته است و من حجه بن الحسن هستم.» مرحوم اصفهانی (ره) می گوید: «پس از آن از فلسفه و عرفان بیزاری جستم و تمامی نوشته های خود را در این موارد به رودخانه ریختم و به سوی قرآن و احادیث پیامبر (ص) روی آوردم.»

 

کمک به مردم

در توقیعی شریف، به مرحوم آیت الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی (ره) دستور دادند: «اُرخِص نَفسَک وَ اَقبِل مجلِسَک فِی الدِّهلیز واقضِ النّاس نحن نَنصُرکُ؛ یعنی، خودت را برای مردم ارزان کن! و در دسترس همه قرار بده و محل نشستن خود را در دهلیز خانه ات قرار بده تا مردم سریع و آسان با تو ارتباط داشته باشند و حاجت های مردم را برآورد، ما یاریت می کنیم.»(6)

 

توجه به پدر و مادر

در احوالات یکی از محبان و شیعیان آمده که پدر پیری داشت و بسیار به او خدمت می کرد. ایشان شب های چهارشنبه به مسجد سهله می رفت اما پس از مدتی این کار را ترک نمود. دلیل آن را پرسیدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزدیک مغرب تنها به مسجد سهله می رفتم عرب بیابانی را دیدم سوار بر اسب که سه بار به من فرمود: «از پدرت مراقبت کن.» من فهمدیم که امام زمان (ع) راضی نیستند من پدرم را بگذرام و به مسجد سهله بروم.(7)

 

توسل به قمر بنی هاشم (ع)

از مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) نقل شده است که یکی از علمای نجف اشرف که به قم آمده بود می گفت: «مدتی برای رفع مشکلی به مسجد جمکران می رفتم و نتیجه نمی گرفتم روزی هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم مولا جان! آیا بد نیست با وجود امام معصوم (ع) به علمدار کربلا قمر بنی هاشم (ع) متوسل شوم و او را در نزد خدا شفیع قرار دهم؟!» در حالتی میان خواب و بیداری امام زمان (ع) فرمودند: «نه تنها بد نیست و ناراحت نمی شوم بلکه شما را راهنمایی می کنم که چون خواستی از حضرت ابوالفضل العباس (ع) حاجت بخواهی این چنین بگو: یا أبالغوث ادرکنی.»(8)

 

احترام به قرآن

در تشرفی که برای مرحوم حاج شیخ محمدحسن مولوی قندهاری در حرم مطهر ابوالفضل العباس (ع) روی داده است ایشان می گوید دیدم قرآنی روی زمین بر سر راه افتاده است به من فرمودند: «هوشیار باش و به قرآن احترام کن. من خم شم و قرآن را برداشتم و بوسیدم و در قفسه گذاشتم.»(9)

 

خدمت به محرومان

آقای محمد علی برهانی می گوید در خرداد 1358 هـ.ق برای رسیدگی به مردم محروم منطقه فریدن رفته بودم. هنگام بازگشت ماشین خراب شد و در بیابان تنها ماندم. دیدم چاره حز توسل به مولایم حضرت صاحب الزمان (ع) نیست، به آن حضرت متوسل شدن و گفتم: «یا اباصالح المهدی! ادرکنی.» ناگهان وجود مبارک امام زمان (ع) تشریف آوردند و ضمن بشارت به آمدن وسیله نقلیه فرمود: «ما هم اینجا رفت و آمد می کنیم. شما هم خیلی مأجورید چون خدمت به محرومین می کنید. و این روش جدّم حضرت علی (ع) است. تا می توانید در حدّ تمکّن به این طبقه خدمت کنید و دست از این کار بر ندارید که کار خوبی است.»(10)

 

روضه حضرت ابوالفضل (ع)

در تشرّف آقای محمد علی فشندی تهرانی (ره) پس از اینکه نماز امام حسین (ع) در شب هشتم ذیحجه را به او یاد می دهند حاج محمد علی می پرسد: «فردا شب امام زمان (ع) در چادرهای حجاج می آید و به آنان نظر دارد؟» فرمود: «در چادر شما می آیند چون فردا شب مصیبت عموریم حضرت ابوالفضل (ع) در آن خوانده می شود.»(11)

 

ایران شیعه، خانه ماست

مرحوم آیت الله میرزا محمد حسن نائینی (ره) در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیس و روس خیلی نگران بودند از این که کشور دوستداران امام زمان (ع) از بین برود و سقوط کند. شبی به امام عصر (ع) متوسل می شود و در خواب می بیند دیواری است به شکل نقشه ایران که شکست برداشته و خم شده است و در زیر این دیوار تعدادی زن و بچه نشسته اند و دیوار دارد روی سر آنها خراب می شود. مرحوم نائینی چون این صحنه را می بیند بسیار نگران می شود و فریاد می زند: «خدایا، این وضع به کجا خواهد انجامید؟» در همین حال می بیند حضرت ولی عصر (ع) تشریف آوردند و با دست مبارکشان دیوار را که در حال افتادن بود گرفتند و بلند کردند و دوباره سر جایش قرار دادند و فرمودند: «اینجا (ایران شیعه)، خانه ما است. می شکند، خم می شود، خطر است ولی ما نمی گذاریم سقوط کند ما نگهش می داریم.»(12)

 

مواظبت بر قرائت و خواندن قرآن

در تشرّف شیخ محمد حسن مازندرانی که به بیماری سل مبتلا بوده است او را شفا می دهند و به او می فرمایند: «بر ت باد به مواظبت بر قرائت قرآن.» (13)



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:8 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا     بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
غم دوری کربلا را با دیگر عاشقان کربلای ارباب ، شریک شوید و بگویید آنچه در قلبتان میگذرد...

 


نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:6 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

آخرین درس پدر ! 
(خاطره ای از شهید صیاد شیرازی)

آخرین خاطره ای که از ایشان دارم ، مربوط به شب شهادتش می شود .
آن شب ، حال عجیبی داشت ؛ چون از مسافرت آمده بود ؛
زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) و عیادت مادر گران قدرش در مشهد ، زیارت مشهد شهیدان شلمچه همه و همه روحیه ای
 تازه به او بخشیده بود . 
گویا برای شهادت آماده بود . آن شب برای من شبی بسیار سخت و مصیبت بار بود .
تازه به عظمت او فکر می کردم که در نبودش چه کنم ؟ برای همین بود که در روز تشییع جنازه وقتی خودم را روی پای آقا ( مقام معظم رهبری ) انداختم ، می خواستم تمام عقده هایم را خالی کنم ؛
چو ن او را از پدرم بیشتر دوست داشتم و باور کنید از آن لحظه به بعد، آرامش وصف ناپذیری پیدا کردم .
به قول پدرم حال و روحم تغییر کرد و احساس خوبی به من دست داد .
الان که فکر می کنم ، بسیار ولایت طلب بود و همیشه هم به من سفارش می کرد مطیع محض ولایت باشم .


 

سفارش شهید صیاد شیرازی در مورد ولایت

ما در نظامی زندگی می کنیم که بر آن ولایت حاکم است و این ولایت هم جنبه داخلی دارد و هم جنبه بین المللی
و دورنمای وسیعی از جهان اسلام دارد و خود به خود چون مسیر حکومت ما مسیری است که در مسیر احکام الهی 
به پیش می رود ، لذا توسعه هایی که می خواهد در این مسیر تحقق پیدا کند در ابعاد مختلف اقتصادی ،
 اجتماعی ، سیاسی و... باید نشأت گرفته از همین مرکزیت ولایت باشد .



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:2 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

در حادثه کربلا، آب و عطش لازم و ملزوم یکدیگرند.کاروان اباعبدالله، کنار فرات فرود آمد، لیکن سپاه ابن سعد، فرات را به محاصره گرفت و آب را به روی امام حسین «ع » و اهل بیت و اصحابش بست و میان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسین «ع » را به تسلیم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگیرند.به نقل مورخان، از سه روز قبل از عاشورابا محاصره فرات، خیمه گاه امام در مضیقه بی آبی قرار گرفت و کودکان اهل بیت را با دیدن رود فرات، تاب تحمل عطش کمتر می شد.منع آب از زنان و کودکان و افراد عادی (بویژه غیرنظامیان) در همه ادیان و مذاهب، غیر قانونی و عملی غیر انسانی است، بویژه در اسلام.
سپاه اموی با بستن آب به روی یاران و فرزندان حسین «ع »، این کار خلاف شرع ومغایر با شرافت انسانی و جرم جنگی را مرتکب شدند و کسانی همچون مهاجربن اوس، عمرو بن حجاج و عبدالله بن حصین به این عمل مباهات می کردند و زخم زبان می زدند که: حسین!از این آب، درندگان و پرندگان می خورند ولی تو حق نداری از آن بچشی!
مساله «آب »، در ابعاد و صحنه های مختلف نهضت عاشورا مطرح است، از قبیل: فرات و نهر علقمه، مشک و عباس، کودکان و العطش، علی اصغر و تیر حرمله، سقایی و علمداری، سنگابخانه، آب خنک و سلام بر حسین، غسل زیارت، لبهای تشنه، بستن آب در کربلا، مراسم طشت گذاری، مهریه فاطمه، برداشتن کام با آب فرات، سیراب کردن سپاه حر و... که درباره هر کدام می توانید به عنوان خاص آن در این فرهنگ مراجعه کنید.
تشنگی کودکان و شهادت حسین با لب تشنه از فرازهای برجسته این حادثه است.وقتی امام سجاد «ع » نیز پیکر امام را دفن کرد، با انگشت روی قبر پدر نوشت: «هذا قبرالحسین بن علی بن ابی طالب، الذی قتلوه عطشانا».
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
                  خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
        خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا (1) .

بسیار گریست تا که بی تاب شد، آب           خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد، آب
از شدت تشنه کامی ات، ای سقا
              آن روز ز شرم روی تو آب شد، آب (2) .

آب، شرمنده ی ایثار علمدار تو شد              که چرا تشنه از او اینهمه بی باک گذشت
بود لب تشنه ی لبهای تو صد رود فرات
       
رود بی تاب، کنار تو عطشناک گذشت
بر تو بستند اگر آب، سواران سراب
             
دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت (3) .
آب، رمز طلب و تشنگی و الگوی عطشهای حیات بخش است و آنان که از آب هم استغنا و بی نیازی نشان می دهند و تشنگی را طالبند، به آب حیات و سیرابی جان می رسند.

آتش زدن خیمه ها

از جنایتهای سپاه عمر سعد، آتش زدن خیمه های امام حسین «ع » و اهل بیت او در روزعاشورا بود.پس از آنکه امام به شهادت رسید، کوفیان به غارت خیمه ها پرداختند، زنها رااز خیمه ها بیرون آوردند، سپس خیمه ها را به آتش کشیدند.اهل حرم، گریان و پابرهنه دردشت پراکنده شدند و به اسارت در آمدند. (1) امام سجاد «ع » در ترسیم آن صحنه فرموده است: به خدا قسم هر گاه به عمه ها و خواهرانم نگاه می کنم، اشک در چشمانم می دود و به یاد فرار آنها در روز عاشورا از خیمه ای به خیمه دیگر و از پناهگاهی به پناهگاه دیگرمی افتم، که آن گروه فریاد می زدند: خانه ظالمان را بسوزانید! (2) این آتش، امتداد همان آتش زدنی بود که پس از رحلت پیامبر، در خانه زهرا «ع » با آن سوخت و آتش کینه هایی بود که از بنی هاشم و اهل بیت در سینه ها داشتند.به یاد این حادثه، در مراسم عاشورا در برخی مناطق رسم است که خیمه هایی به نشان خیام اهل بیت بر پا می کنند، ظهر عاشورا به آتش می کشند، تا احیاگر یاد آن ستمی باشد که روز عاشورا بر خاندان رسالت رفت.
آتش به آشیانه مرغی نمی زنند
                گیرم که خیمه، خیمه آل عبا نبود

آثار و نتایج نهضت عاشورا

شهادت مظلومانه سید الشهدا و یارانش در کربلا، تاثیر بیدارگر و حرکت آفرین داشت و خونی تازه در رگهای جامعه اسلامی دواند و جو نامطلوب را شکست و امتدادهای آن حماسه، در طول تاریخ، جاودانه ماند.حتی در همان سفر اسارت اهل بیت نیز تاثیرات سیاسی این حادثه در اندیشه های مردم آشکار شد.گروهی از اسرا را که به شام می بردند، چون به تکریت رسیدند، مسیحیان آنجا در کلیساها جمع شدند و به نشان اندوه بر کشته شدن حسین «ع »، ناقوس نواختند و نگذاشتند آن سربازان وارد آنجا شوند.به شهر «لینا» نیز رسیدند.مردم آنجا همگی گرد آمدند و بر حسین و دودمانش سلام و درود فرستادند وامویان را لعن کردند و سربازان را از آنجا بیرون کردند.چون خبر یافتند که مردم «جهینه » هم جمع شدند تا با سربازان بجنگند وارد آن نشدند.به قلعه «کفر طاب » رفتند، به آنجا نیز راهشان ندادند.به حمس که وارد شدند، مردم تظاهرات کردند و شعار دادند: «اکفرا بعدایمان و ضلالا بعد هدی؟» و با آنان درگیر شدند و تعدادی را کشتند. (1) برخی از تاثیرات حماسه عاشورا از این قرار است:


1- قطع نفوذ دینی بنی امیه بر افکار مردم
2- احساس گناه و شرمساری در جامعه، بخاطر یاری نکردن حق و کوتاهی درادای تکلیف
3- فرو ریختن ترسها و رعبها از اقدام و قیام بر ضد ستم
4- رسوایی یزیدیان و حزب حاکم اموی
5- بیداری روح مبارزه در مردم
6- تقویت و رشد انگیزه های مبارزاتی انقلابیون
7- پدید آمدن مکتب جدید اخلاقی و انسانی (ارزشهای نوین عاشورایی و حسینی)
8- پدید آمدن انقلابهای متعدد با الهام از حماسه کربلا
9- الهام بخشی عاشورا به همه نهضتهای رهایی بخش و حرکتهای انقلابی تاریخ
10- تبدیل شدن «کربلا» به دانشگاه عشق و ایمان و جهاد و شهادت، برای نسلهای انقلابی شیعه
11- به وجود آمدن پایگاه نیرومند و عمیق و گسترده تبلیغی و سازندگی در طول تاریخ، بر محور شخصیت و شهادت سید الشهدا «ع »
از نهضتهای شیعی پس از عاشورا، می توان «انقلاب توابین »، «انقلاب مدینه »، «قیام مختار»، «قیام زید»، و... حرکتهای دیگر را نام برد.برای توضیح بیشتر، به مدخل خاص هر یک از این نهضتها در همین مجموعه مراجعه شود.تاثیر حماسه عاشورا را درانقلابهای بزرگی که در طول تاریخ، بر ضد ستم انجام گرفته، چه در عراق و ایران و چه در کشورهای دیگر، نباید از یاد برد. «فرهنگ شهادت » و انگیزه جهاد و جانبازی که درانقلاب اسلامی ایران و هشت سال دفاع مقدس در جبهه ها جلوه گر بود، گوشه ای از این تاثیر پذیری است.شعار «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه » که در مبارزات ملت مسلمان ایران بر ضد طاغوت طنین افکن بود و نیز شور حسینی جبهه های رزم ایران، گواه روشن تاثیر گذاری کربلا در قرنها پس از آن حماسه مقدس است.یکی از نویسندگان محقق، نتایج نهضت کربلا را عبارت می داند از:
1- پیروزی مساله اسلام و حفظ آن از نابودی.
2- هزیمت امویان از عرصه فکری مسلمین.
3- شناخت اهل بیت بعنوان نمونه های پیشوایی امت.
4- تمرکز شیعه از بعد اعتقادی بر محور امامت.
5- وحدت صفوف شیعه در جبهه مبارزه.
6- ایجاد حس اجتماعی در مردم.
7- شکوفایی موهبتهای ادبی و پدید آمدن ادبیات عاشورایی.
8- منابر وعظ و ارشاد، به عنوان وسیله آگاهانیدن مردم.
9- تداوم انقلاب بصورت زمینه سازی نهضتهای پس از عاشورا (2) .
حادثه کربلا، گشاینده جبهه اعتراض علیه حکومت امویان و سپس عباسیان شد، چه به صورت فردی که روحهای بزرگ را به عصیان و افشاگری واداشت، و چه به شکل مبارزه های گروهی و قیامهای عمومی در شهری خاص یا منطقه ای وسیع. (3) .
خون او تفسیر این اسرار کرد
          ملت خوابیده را بیدار کرد (4) .

 

آخرین وداع

بدرود گفتن، خدا حافظی کردن، نیایشی که در هنگام مسافرت و مفارقت از یکدیگر برزبان می آورند، به معنای «خدا نگهدار». (1) در حادثه نهضت عاشورا، وداع در مواردی دیده می شود. امام حسین «ع » هنگامی که پس از مرگ معاویه و اصرار والی مدینه برای بیعت گرفتن از او، می خواهد از مدینه خارج شود، به زیارت قبر پیامبر رفته و با او خداحافظی می کند و عازم مکه می شود، وداعی آمیخته با اشک و اندوه فراق، که در همانجا به خواب می رود و رسول خدا را در خواب می بیند.با قبر مادرش و برادرش هم وداع می کند. (2) وداع دیگر در روز عاشورا و کربلاست.فرزندان اهل بیت نیز در آخرین باری که از امام و خیمه گاه خداحافظی می کنند، سلام آخر را می دهند.وداع واپسین، همراه با سلامی خاص است.
سید الشهدا روز عاشورا چندین بار وداع کرد.وداع اول، آنگاه بود که به خیمه ها آمد و از خواهرش زینب، پیراهنی کهنه طلبید تا از زیر لباس بپوشد و در این وداع بود که علی اصغر را به آغوش گرفت تا با او نیز وداع کند، تیری گلوی او را از هم درید.وداع دیگر با فرزندش امام سجاد «ع » بود که درون خیمه انجام گرفت.وداعی هم با دخترش سکینه داشت که بسی جانسوز بود و این در همان وداع آخر بود که حضرت با زخمهایی که از آنها خون می آمد برای خداحافظی به میان اهل بیت آمد و با جمله «استعدوا للبلاء و اعلموا ان الله تعالی حامیکم و حافظکم...» آنان را به صبر دعوت کرد (3) و چون خواست برای کارزار نهایی به میدان رود، همه را اینگونه خطاب کرد: «یا سکینة یا فاطمة یا زینب و یاام کلثوم!علیکن منی السلام...» (4) و این نشان دیدار آخر بود.اهل بیت چون یقین کردند که دیگر او را نخواهند دید، بشدت گریستند.
آمدن زینب «ع » از پی برادر و بوسیدن زیر گلوی او و نیز صدا کردن سکینه، پدر را و درخواست اینکه مرا بر دامن بنشان و... از جزئیات همین وداع است. «روضه وداع » از سوزناکترین مرثیه های حادثه عاشوراست، و نیز وداع امام حسین «ع » با علی اکبر، آنگاه که عازم میدان بود. هنگام میدان رفتن یکایک اصحاب، با آن حضرت وداع می کردند وداعشان با سلام کردن بود که اذن میدان هم حساب می شد.
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
               
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
       
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
             تا بر شتر نبندد محمل به روز باران (5) .

آداب زیارت

تشرف به دیدار امام معصوم «ع » چه در حال حیات و چه پس از شهادت و هنگام زیارت قبور ائمه «ع » آدابی دارد که آن را از دیدارهای معمولی جدا می کند.رعایت طهارت، ادب، متانت، توجه، حضور قلب از جمله این آداب است. (1) زیارت قبر سید الشهدا «ع » آداب ویژه تری دارد، از قبیل: نماز خواندن، حاجت خواستن، بی آلایش وغمگین و غبار آلود، راه زیارت را پیمودن، پیاده رفتن، غسل زیارت کردن، تکبیر گفتن، وداع کردن. (2) شهید ثانی در کتاب «دروس »، چهارده آداب برای زیارت می شمارد که خلاصه آنها چنین است:
اول: غسل، پیش از ورود به حرم، با طهارت بودن و با لباس تمیز و خشوع وارد شدن دوم: بر آستانه حرم ایستادن، دعا خواندن و اذن ورود طلبیدن سوم: کنار ضریح مطهر ایستادن و خود را به قبر نزدیک ساختن چهارم: رو به حرم و پشت به قبله ایستادن در حال زیارت، سپس صورت بر قبر نهادن سپس به بالای سر رفتن پنجم: زیارتهای وارده را خواندن و سلام گفتن ششم: پس از زیارت، دو رکعت نماز خواندن هفتم: پس از نماز، دعا کردن و اجت خواستن هشتم: کنار ضریح مقداری قرآن خواندن و ثواب آن را هدیه به امام کردن نهم: در همه حال، حضور قلب داشتن و استغفار کردن از گناه دهم: به نگهبانان و خادمان حرم احسان و احترام کردن یازدهم: پس از باز گشت به خانه، دوباره به حرم و زیارت رفتن و در آخرین زیارت، دعای وداع خواندن دوازدهم: پس از زیارت، بهتر از قبل از زیارت بودن سیزدهم: بعد از تمام شدن زیارت، زود از حرم بیرون آمدن تا شوق، افزون تر شود، وهنگام خروج، عقب عقب بیرون آمدن چهاردهم: صدقه دادن به نیازمندان آن شهر و آستانه، بویژه به تنگدستان از دودمان رسول خدا احسان کردن. (3) .
رعایت این آداب، قرب روحی و معنوی می آورد و سازندگی زیارت را افزون می سازد و فلسفه تشریع زیارت نیز، همین بهره وری از معنویات مزارات اولیاء خداست. (4) .

آداب وعظ و منبر

اهل منبر و وعظ، که در محافل دینی و مجالس حسینی برای مردم القای سخن و ایراد موعظه و ذکر مصیبت می کنند، چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجت می شمارند، باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند، تا هم سخن تاثیر کند و هم از وجهه دین و علمای دینی کاسته نشود.
بنا بر این بر فراز منبر رفتن و به موعظه خلایق یا نشر خلایق پرداختن، کار هر کس نیست و صلاحیتها و شرایطی می طلبد.علمای بزرگ که دلسوز دین بوده اند، همواره چه کتبی و چه شفاهی به اندرز و رهنمود در این زمینه ها پرداخته اند.از جمله مرحوم میرزا حسین نوری در کتاب ارزنده خود (لؤلؤ و مرجان) به بیان آداب اهل منبر پرداخته و «اخلاص » را پله اول منبر و «صدق » را پله دوم آن دانسته و نکاتی را هم بعنوان «مهالک عظیمه روضه خوانان و اهل منبر» دانسته که بعضی از آنها از این قرار است:
1- ریاکاری و به خاطر دنیا کار کردن
2- روضه خوانی را وسیله کسب خویش ساختن
3- آخرت خود را به دنیا، و به دنیای دیگران فروختن
4- عمل نکردن روضه خوان به گفته هایی که خود نقل می کند
5- دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات. (1) .
شاگرد وی مرحوم محدث قمی در منتهی الآمال، پس از بیانی مبسوط در زشتی دروغ در مجالس عزاداری و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه خوانی و رعایت نکردن دقت در نقلهای تاریخی، سخنانی دارد، تحت عنوان «نصح و تحذیر» و اهل منبر را بر حذرمی دارد از مبتلا شدن به: دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء، غنا خواندن، اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگی واداشتن، بی اذن، بلکه با نهی صریح به خانه مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه، ترویج باطل در وقت دعا، مدح کسانی که مستحق مدح نیستند، مغرور کردن مجرمین و متجری نمودن فاسقین، خلط کردن حدیثی به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده، نقل اخبار به معانی باطله، فتوا دادن با نداشتن اهلیت آن، متوسل شدن برای زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثی را بعنوان زبان حال، ذکر آنچه منافی عصمت و طهارت اهل بیت نبوت است، طول دادن سخن به جهت اغراض کثیره فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز وامثال این مفاسد که لا تعد و لا تحصی است... و پس از بحثی پیرامون اهل عمل نبودن به گفته ها و توقعات بی مورد داشتن، این شعر حافظ را نقل می کند که:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
           
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
               
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
گوئیا باور نمی دارند روز داوری
                                کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند (2) .

از مهمترین درسهای نهضت کربلا و از الفبای نخستین فرهنگ عاشورا، آزادگی و حریت و تن به ظلم ندادن و اسیر ذلت نشدن است.حسین بن علی «ع » فرموده است: «موت فی عز خیر من حیاة فی ذل » (1) .
مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.نیز در مقابل تسلیم و بیعت، فرمود: «لا و الله، لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید» دست ذلت به شما نمی دهم و چون بردگان تسلیم شما نمی شوم.
همچنین در کربلا وقتی آن حضرت را میان جنگ یا بیعت مخیر کردند، فرمود:
«الا و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنتین، بین السلة و الذلة، هیهات منا الذلة...» (2) ناپاک ناپاکزاده مرا بین دو چیز، شمشیر و ذلت مخیر قرار داده است، ذلت از ما بسیار دور است.
بر ما گمان بندگی زور برده اند
                   
ای مرگ همتی که نخواهیم این قیود
از آستان همت ما ذلت است دور
               
و اندر کنام غیرت ما نیستش ورود

در نبرد عاشورا نیز در حمله هایی که به صفوف دشمن می کرد، رجز می خواند و می فرمود:
«الموت اولی من رکوب العار و العار اولی من دخول النار» (3) .
مرگ، بهتر از ننگ است و ننگ، بهتر از دوزخ!وقتی که مجروح بر زمین افتاده بود، شنید که سپاه دشمن قصد حمله به حرم و خیمه گاه او را دارد، بر سرشان فریاد کشید: «یاشیعة آل ابی سفیان!ان لم تکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم...» (4) ؛ ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید.
گر شما را به جهان دینی و آیینی نیست
    
لا اقل مردم آزاده به دنیا باشید
نهضت عاشورا، به همه مظلومان، درس مبارزه و به همه مبارزان، الهام مقاومت وروحیه آزادگی داده است. «درس آزادی به دنیا داد، رفتار حسین!».گاندی، مصلح بزرگ هند گفته است:
«من برای مردم هند، چیز تازه ای نیاوردم.فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم.اگر بخواهیم هند را نجات دهیم، واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی «ع » پیمود.» (5) .
درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین
           
بذر همت در جهان افشاند افکار حسین
با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد
        
تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین
مرگ با عزت، زعیش در مذلت بهتر است
      نغمه ای می باشد از لعل درربار حسین (6) .



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 6:50 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

ساعت پنج صبح بیدار شدیم. در آن روز، یک اعزام سراسرى بود که حدود دو هزار نفر از رزمندگان اسلام روانه‏ى جبهه شدند. آنها را از مقابل مجلس شوراى اسلامى تا راه آهن بدرقه کردیم. در سرماى شدید و در زیر برف و باران، از رزمندگان خداحافظى کردیم. على در آن روز، حال و هواى دیگرى داشت. وقتى وارد منطقه‏ى عملیاتى شده بودند، با آب فرات وضو گرفته و نماز خوانده بودند. در همان ابتداى ورود به منطقه، تیرى به دستش خورده و مجروح شده بود. فرمانده‏شان گفته بود که به پشت جبهه برگردد اما او گفته بود: «من نیامده‏ام که برگردم».

 

فرمانده‏شان گفته بود: «اگر حکم کنم چه مى‏کنى؟». او گفته بود: «اگر شما حکم کنید برمى‏گردم؛ اما از شما خواهش مى‏کنم چنین حکمى ندهید». سپس همان جا دستش را پانسمان کرده بودند.

هنگامى که جسم مطهرش را در مزار مى‏گذاشتیم، پانسمان دستش هنوز باقى و خونین بود که پس از آن هم یک تیر قناسه به زیر ابروى او اصابت کرده و او را به شهادت رسانده بود.



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 6:41 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin